نتایج جستجوی عبارت «دبیرستان شبانه‌روزی توحید شیراز» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او به‌وسیله دوستانش به خارج از شهر نی‌ریز می‌رود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری می‌کنند. بادلی شکسته و گریان و نالان به‌وسیله خودروهای عبوری خود...
زندگینامه آزاده فرج الله زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانواده‌ای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نی‌ریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خاله‌اش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد علی اشتیاقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد علي اشتياقي »
حکایت از رادمردی است که در سال 1339 در روستای مشکان در خانواده‌ای مذهبی و متدین و روحانی‌زاده، دیده به جهان گشود. مردی که در آینده‌ای نه چندان دور، سوختن، آب شدن و روشنایی بخشیدن را همچون شمع، سیره خود ساخت و ردای معلمی را به تن کرد. برای آماده شدن و پذیرفتن چنین مسئولیتی، دوره ابتدائی را در مدرسه ششم بهمن روستای مشکان سپری نمود. سپس به همراه 4 تن از همکلاسهایش، برای ادامه تحصیل به نی‌ریز...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب می‌دهم، جانماز را پهن می‌کنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست می‌گذارم ولی نمی‌توانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که می‌گویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راه‌یافته شهید، قاسم صالح...
زندگینامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بی‌سنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشه‌ای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانواده‌ای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نی‌ریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوت‌اش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
حال و هوای معنوی رزمندگان در عملیات ثامن الائمه
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات ثامن الائمه (ع »
آقای حسین ربیعی در این مورد می‌گوید‌: در شبهای عملیات، برادران رزمنده، حال و هوای عجیبی داشتند‌. منطقه عملیاتی، محل راز و نیاز شده بود، هر کس شبها در نخلستانها راز و نیاز خاص خود را داشت و علی‌رغم شرکت در رزم شبانه و خستگی، اعمال عبادی آنها نیز مداوم برقرار بود‌. وی در مورد ایثار و مقاومت رزمندگان می‌گوید‌: بعضی روزها به علت درگیری و مشکلات رزم، غذا به ما نمی‌رسید. ما هم از نانهای دورریز، مانده، خشک شده و...
زندگینامه آزاده عبدالرحیم ایچ نشین
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عبدالرحیم ایج‌نشین در سال 1344 در خانواده‌ای کشاورز، متدین و مذهبی در شهرستان استهبان روستای درب امام زاده‌ایج به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان خواجه نصیر واقع در زادگاهش به پایان رسانید و به همراهی پدر و برادران خود به شغل شریف کشاورزی مشغول گردید. در سال 1365 جهت انجام خدمت مقدس سربازی به مناطق جنگی اعزام و ‌‌به نبرد با دشمن بعثی پراخت. در تاریخ 15/11/1365 در منطقه سومار با اصابت ترکش به ناحیه...
-حماسه آفرینیهای رزمندگان نی ریزی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
حاج آقای بنایی در ادامه در مورد جانفشانیها و حماسه آفرینیهای رزمندگان شهرستان نی‌ریز می‌گوید‌: متأسفانه در دوران جنگ بنده و خیلی از دوستان متوجه این مطلب نبودیم که یک روزی به خاطرات احتیاج پیدا می‌کنیم. اگر متوجه بودیم شبها می‌نشستیم و خاطراتمان را می‌نوشتیم.‌ واقعا" منابع عظیمـی می‌شد. ‌یک نمونه عرض کنم. ببینید برادران نی‌ریزی چه بودند‌؟!‌ کسی که اهل جنگ باشد می داند، نزدیک شدن به تانک دشمن که در حال شلیک است یعنی چه‌؟ شهرستان نی‌ریز...
شهدا سال ۶۶- زندگینامه شهید شاپور فریدونی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد شاپور فريدوني »
مجنون شدن و مقبول لیلی افتادن را شرایطی است که باید عارف الی الله آن را بداند و به‌جا آورد. شهیدان کربلای خونین ایران،‌ مجنون‌صفتانی بودند که درس عرفان را در سنگرهای الهی خود به‌خوبی آموختند و به منصه ظهور کشاندند. شاپور ازجمله آنان است که ۱۳۴۸/۳/۲۷ در شهرک ریز آب نی‌ریز در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در همان محیط ساده و پاک روستا گذراند. هفت‌ساله بود که به دبستان عشایری...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید محمد حسین امیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد حسين اميري »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون گمان نکنید آنهائی که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده‌اند. بلکه آنها زنده‌اند و نزد خدایشان روزی می‌خورند. ( سوره آل عمران، آیه 169 ) با درود فراوان به امام امت و امید مستضعفان جهان خمینی بت‌شکن و با سلام فراوان به ملت شهید‌پرور ایران، لازم دانستم که چند کلمه درباره خودم وصیت کنم. من محمد حسین امیری فرزند اسماعیل امیری هستم و در سال 1343 متولد شدم....